یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:13 |
بازدید : 34 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
مقدمه: قواعد نظری و قوانین عملی منهاج فردوسیان، برگرفته از تصریحات آیات قرآن کریم و روایات معتبر شیعه از اهل بیت طاهرین (علیهمالسلام) است. این روایات، از منابع معتبر حدیث شیعه، برگرفته شده است. یکی از این منابع، عبارت است از:
توحید مفضّل
این کتاب املای امام صادق (علیهالسلام) بر مفضل بن عمر جعفی کوفی، یکی از اصحاب سرشناس و بزرگ آن حضرت میباشد. امام (علیهالسلام) کتاب را در چهار جلسه و در چهار روز، از صبح تا ظهر، بر مفضل املا کردند. آن حضرت در این کتاب، شگفتیهای آفرینش انسان و جهان هستی را بیان کرده و از این راه به اثبات آفریدگاری حکیم و دانا پرداختهاند. توحید مفضل از کتابهای ارزشمند و معتبر شیعه است و مورد توجه بزرگان و علما و فقهای شیعه قرار گرفته است.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:12 |
بازدید : 33 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
مقدمه: نوعی از تشیع، در جامعهی امروز ما به عنوان دین رسمی پذیرفته شده که بخشهایی از قواعد نظری و قوانین عملی آن، در هیچ کتاب و سندی نوشته نشده و مستند به هیچ سند معتبری از وحی نیست، ولی به شدت در عمل، مراعات میشود و بدنهی اصلی فرهنگی دینداری عوام شیعهی امروز را تشکیل میدهد، این نوع از تشیع را «تشیع نانوشته» مینامیم. چون این دیدگاهها و اعمال، در نزد تقریباً عموم شیعیان ایران رایج است، از آن به «تشیع» یاد میکنیم ولی در حقیقت، اینها تشیع ناب و خالص نیست. و از آن جهت به آن «نانوشته» میگوییم که عمدهی آن، حتی در جایی نوشته نشده و فقط به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل میگردد، یا به صورت موجی توسط رسانههای جمعی (تلویزیون، رادیو، اینترنت و روزنامه) به قالب عملی دینی جلوهگر میشود. البته باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب عملی، از مواردی انتخاب شده که عمومیت دارد و قسمت زیادی از دیدگاهها و آداب و رسوم شیعیان در نقاط مختلف ایران، در آن نیامده است. همچنین لازم به ذکر است که این دیدگاهها و آداب، مربوط به شیعیان ایران است و اگر دیدگاهها و آداب سایر شیعیان مانند شیعیان عراق، عربستان، هند و پاکستان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، عجایب و غرایب بسیار دیگری بر این مجموعه افزوده میشود. و نیز باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب و رسوم، مربوط به زمان حال است و از آنچه در گذشته، رایج بوده و اکنون مورد توجه نیست، چشمپوشی شده است. امیدواریم روزی بیاید که موارد یاد شده در ذیل، با موارد منهاجی آن، جایگزین گردد. در ادامه، نمونههایی از تفاوت «تشیع نانوشته» به همراه مقایسهاش با دیدگاهها و اعمال توصیهشده در «منهاج فردوسیان» را بیان میکنیم تا تفاوت این دو نوع از تشیع، بهتر آشکار شود. البته لازم به ذکر است که بعضی از این دیدگاهها و رفتارها، دین نیست بلکه «آئین» است یعنی به عنوان تشیع بدان پرداخته نمیشود ولی در حد دستورات دینی، محترم شمرده میشود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیدگاههای تشیع نانوشته در بارهی مناسبتها و ایام: ۱. در تشیع نانوشته معتقدند اولین شب جمعهی ماه رجب، شب آرزوهاست و هر کس در این شب، هر آرزویی بکند، برآورده میشود. در منهاج فردوسیان معتقدند هر کس اولین پنجشنبه رجب را روزه بدارد و شبش نماز مخصوصی بخواند، امید است پاداشهایی داشته باشد. ۲. در تشیع نانوشته معتقدند اصلاح مو (ریش یا سر) در محرم و صفر، توهین به اهل بیت (علیهمالسلام) است. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین کاری توهین به اهل بیت (علیهمالسلام) نیست. ۳. در تشیع نانوشته معتقدند آرایش کردن زنان برای شوهرانشان در محرم و صفر، گناه دارد. در منهاج فردوسیان معتقدند شایسته است زنان، همیشه خود را برای شوهرانشان آراسته بدارند، حتی در سالگرد شهادت ائمهی طاهرین (علیهمالسلام). ۴. در تشیع نانوشته معتقدند گوش دادن به موسیقی در محرم و صفر و شب و روز شهادت ائمهی طاهرین (علیهمالسلام)، توهین به اهل بیت (علیهمالسلام) است. در منهاج فردوسیان معتقدند گوش دادن به موسیقی در تمام روزهای سال، ممنوع است. ۵. در تشیع نانوشته معتقدند هلهله کردن و پخش شیرینی در پنجم یا ششم یا هفتم محرم برای عروسی حضرت قاسم (علیهالسلام)، مستحب است. در منهاج فردوسیان معتقدند اصل عروسی قاسم (علیهالسلام) در عاشورا، ثابت نیست؛ چه رسد به این که برای آن، شیرینی پخش کنند. ۶. در تشیع نانوشته معتقدند نزدیکی کردن در شب و روز شهادت ائمهی طاهرین (علیهمالسلام)، دههی اول محرم و دههی آخر صفر، ناشایست است. در منهاج فردوسیان معتقدند نزدیکی کردن در این ایام، نهی نشده است. ۷. در تشیع نانوشته معتقدند در نهم ربیع الاول، از شیعیان، رفع قلم میشود یعنی به احترام این روز، هیچ گناهی از شیعیان نوشته نمیشود. در منهاج فردوسیان معتقدند بعد از رسیدن مسلمان به سن تکلیف، گناهانش نوشته میشود و در هیچ مناسبتی از مناسبتهای مذهبی، اجازهی انجام گناه ندارد. ۸. در تشیع نانوشته معتقدند روز بیست و سوم ذیقعده، روز مخصوص زیارت امام رضا (علیهالسلام) است. در منهاج فردوسیان معتقدند ویژه بودن این روز برای زیارت آن حضرت، شایعهای دیرین، بیاساس و اثباتنشده است. ۹. در تشیع نانوشته معتقدند عیدی گرفتن در عید غدیر، از سادات، مایهی برکت است. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین چیزی به عنوان برکت معرفی نشده است. ۱۰. در تشیع نانوشته معتقدند انداختن سفرهی هفت سین در ایام نوروز، باعث برکت در سال جدید است. در منهاج فردوسیان معتقدند انداختن سفرهی هفت سین در ایام نوروز، از آداب اسلامی نیست و تأثیری در جلب برکت ندارد. ۱۱. در تشیع نانوشته معتقدند لحظهی تحویل سال شمسی، ساعت استجابت دعا است. در منهاج فردوسیان معتقدند لحظهی تحویل سال، ساعت خاصی نیست و برایش احترام و ارزش ویژهای قائل نیستند. ۱۲. در تشیع نانوشته معتقدند گره زدن سبزه در روز سیزدهی فروردین برای برآمدن حوائج و رسیدن به آرزوها مفید است. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین عملی، نقشی در رسیدن به حوائج ندارد. ۱۳. در تشیع نانوشته معتقدند هر اتفاقی که در شنبه بیافتد، تا آخر هفته بارها تکرار خواهد شد. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین رابطهای بین شنبه و سایر روزها نیست. ۱۴. در تشیع نانوشته معتقدند خوردن پیاز در شب یا روز شنبه، خصوصاً اگر همراه دعای مخصوصی باشد، مایهی پولدار شدن در طول هفته میشود. در منهاج فردوسیان معتقدند چنین توصیهای برای ثروتمند شدن نیامده است. ۱۵. در تشیع نانوشته معتقدند روزهی روز دوشنبه، مستحب است. در منهاج فردوسیان معتقدند روزهی روز دوشنبه مکروه است. ۱۶. در تشیع نانوشته معتقدند خواندن دعای توسل در شب چهارشنبه، مستحب است. در منهاج فردوسیان معتقدند توسل به آموزههای قرآن کریم و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام)، بهترین وسیله برای رسیدن به کمال و سعادت است. همچنین دعای توسل را معتبر نمیدانند و خواندن آن در شب چهارشنبه را بدون رجحان میدانند. ۱۷. در تشیع نانوشته معتقدند جمعه، روز تفریح و استراحت است و به همین امور، مشغول میشوند. در منهاج فردوسیان معتقدند جمعه، عید مذهبی و روز خاص عبادت در طول هفته است و بر عبادت خود در شب و روز جمعه میافزایند. ۱۸. در تشیع نانوشته معتقدند متولد شدن یا مُردن در شب و روز ولادت یا شهادت اهل بیت (علیهمالسلام) یا سایر مناسبتهای دینی، فضیلت است. در منهاج فردوسیان معتقدند فضیلتی برای تولد و مرگ در ولادتها و شهادتها، وارد نشده است.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:11 |
بازدید : 35 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
«اوّلین چیزى که بر سالک لازم است آنست که در مقام تفحّص و تجسّس ادیان و مذاهب برآمده و به مقدار وسع و استعداد خود کوشش و سعى مبذول دارد تا مقام وحدت و یگانگى خداوند متعال و حقیقت راهنمائى او را دریابد اگرچه به صرف گمان و مجرّد رجحان باشد، پس از تصدیق علمى یا ظنّى از کفر خارج شده و به اسلام و ایمان اصغرین داخل مىشود، و همین مرحله است که اجماع قائم است که براى هر مکلّفى دلیل بر آن لازم است. پس از سعى و کوشش و کاوش اگر براى مکلّف هیچ رجحانى حاصل نشد باید دامن همّت بر میان بندد و با سیلاب اشک و ناله و خاکسارى در این مرحله آن طور پافشارى نماید و در تضرّع و ابتهال دریغ ننماید تا بالأخره راهى براى او مفتوح گردد چنانکه در حالات حضرت ادریس – على نبیّنا و آله و علیه السّلام – و مریدان او چنین مأثور است … سالک چون در این مرحله موفّقیّت حاصل نمود باید دامن طلب در تحصیل اسلام اکبر و ایمن اکبر بالا زند. و اوّلین چیزى که در این مرحله لازم است عبارتست از علم به احکام که باید از فقیه تعلّم نماید، و پس از تحصیل علم باید در مقام عمل برآید و در عمل نیز مداومت نماید تا درجه به درجه یقین و معرفت او رو به فزونى گذارد، چه علم مورث عمل و عمل مورث علم است. اگر کسى جدّا علم و اعتقاد به چیزى داشته باشد لازمهاش تطبیق عمل خود بر طبق آن علم و مدرکات خود است، و از عدم عمل انّا کشف مىشود که علم او جزمى نبوده و اذعان و اعتقاد نداشته بلکه مجرّد تصویر صورتى بوده که در قواى متخیّله او منتقش شده است … و در اعمال واجبه سعیى بلیغ، و در ترک محرّمات نیز جدّى وافر داشته باشد، چه سلوک راه خدا با ترک واجب و اتیان فعل محرّم منافى است، و تمام زحمات سالک وقتى سودمند است که این دو امر محفوظ باشد و گر نه همچنان که با آلودگى تن، زر و زیور و زینت مفید فائده نخواهد بود همچنان با آلودگى دل و روان، اعمال مستحبّه و ریاضات شرعیّه مثمر ثمر نخواهد بود. و نیز در ترک مکروهات و اتیان اعمال مستحبّه اهتمام نماید زیرا حصول مرتبه اسلام و ایمان اکبرین موقوف بر اعمال است، چون هر عملى داراى خاصیّتى است مخصوص به خود که باعث تکمیل ایمان مىگردد. و به همین معنى اشاره شده است درحدیث محمّد بن مسلم که: «الایمان لا یکون الا بالعمل، و العمل منه، و لا یثبت الإیمان الا بالعمل» لذا سالک باید هر عمل مستحبّى را گرچه یک مرتبه باشد به جاى آورد تا اینکه حظّ ایمانى خود را از آن عمل دریافت دارد، لهذا در سخنان امیر المؤمنین علیه السّلام وارد است که: «ایمان کامل از عمل متولّد مىشود». پس سالک إلى اللّه باید در سیر به منزل ایمان اکبر از اتیان اعمال مستحبّه دریغ ننماید. بدیهى است به هر مقدارى که در اتیان اعمال مسامحت و مساهلت ورزد به همان مقدار ایمان او ناقص خواهد بود. لهذا اگر سالکى در مرحلهاى دست و زبان و سایر اعضاء و جوارح خود را پاکیزه نموده و آنها را به تمام معنى الکلمه مؤدّب به ادب الهى نماید ولى در مرحله انفاق مال مجاهده به عمل نیاورد و از این مرحله عبور ننموده باشد ایمان او کامل نشده و ناقص خواهد بود و همین نقص او را از ارتقاء به مقام بالاتر باز خواهد داشت. بنابراین باید به هر عضوى از اعضاء، حظّ ایمانى آن را به او رسانید تا ایمان مترتّب بر او حاصل گردد». (رسالهی لب اللباب، محمد حسین تهرانی، از خلال صفحات ۸۷ تا ۹۵)
**************
نقد و بررسی: این برنامه، به شدت کلی است و چیزی شبیه چشمانداز است تا برنامه. وقتی برنامهای کلی باشد، نخواهد توانست جویندهی کمال و سعادت را به روشنی و دقت، برای رسیدن به کمال و سعادت، رهنمون باشد.
*******************
مقایسهی این برنامه با برنامهی تربیتی «منهاج فردوسیان»: ۱ ـ کامل بودن: این برنامه، با دیدگاهها و دستورات عملی محدود و ناقصی که ارائه میدهد، قابلیت مقایسه با برنامهی تربیتی «منهاج فردوسیان» را ندارد. «منهاج فردوسیان» بیش از پنج هزار قاعدهی نظری و بیش از سه هزار قانون عملی ارائه داده است.
*******************
۲ ـ عرضهی دستورات به قدر تقاضا و طاقت: دستوراتی که در این برنامه عرضه شده، بدون توجه به توانایی جسمی و روحی جویندهی کمال و سعادت است، پس قابلیت مقایسه با برنامهی تربیتی «منهاج فردوسیان» را ندارد؛ زیرا دستورات منهاج فردوسیان، به صورت کاملاً منطبق با تقاضای منهاجی در اختیارش قرار میگیرد و خود او میتواند با توجه به نوسانات روحی خویش مانند حزن و فرح (شادی و غم) و قبض و بسط، میزان عمل به دستورات را تعیین کند و کم و زیاد نماید.
*******************
۳ ـ روشن بودن مسیر و دستورات از اول راه: این برنامه، چشمانداز روشنی از مقصد و مقصود، در اختیار سالک خود نمیگذارد، پس قابلیت مقایسه با برنامهی تربیتی «منهاج فردوسیان» را ندارد؛ زیرا از مزایای منهاج فردوسیان، روشن بودن مسیر از ابتدا تا انتها برای منهاجی است. کسی که قصد دارد از طریق عمل به این برنامه به تکامل لایق خود برسد از قدم اول میداند چه میجوید و به کجا میرود و ابتدا و انتهای مطلب و مطلوبش کجاست.
****************
۴ ـ تنظیم قوانین از مهمتر به مهم: دستورهای عملی این برنامه، طبقهبندی و مرحلهبندی، از مهمتر به مهم نیست، پس قابلیت مقایسه با برنامهی تربیتی «منهاج فردوسیان» را ندارد؛ زیرا قوانین منهاج فردوسیان بر طبق نظم منطقی «مهمتر به مهم» چیده شده است. به این معنی که اگر کسی از اولین دستورات آن شروع به مراعات نماید، به کسب نورانیترین امور پرداخته و مهمترین آفات و حجابها را کنار زده است. اساسیترین نقشآفرینها در سعادت و شقاوت انسان، در صدر لیست قوانین قرار دارد و به مرور از نقش کلیدی قوانین در سعادت و شقاوت بشر کاسته میشود.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:10 |
بازدید : 36 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
سؤال: «منهاج فردوسیان» چه نقاط اشتراک و افتراقی با «اخباریگری» دارد؟ / جواب: برخی نا آشنایان به منهاج فردوسیان و بیاطلاعان از مبانی اخباریها، به صرف این که هر دو، به روایات رسیده از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمهی طاهرین (علیهمالسلام) اهتمام ویژه و دلبستگی خاصی دارند، این دو را یکسو و یکافق میدانند؛ در حالی که چنین نیست و در یک نتیجهگیری کلی باید گفت: نقاط افتراقشان از نقاط اشتراکشان بیشتر است. اکنون به بررسی تفصیلی نقاط اشتراک و افتراق میپردازیم و امیدواریم مقایسهی مهمترین عقیدههاى اخباریان و باورهاى عمده و ریشهاى آنان با نظرات منهاج فردوسیان، نقاط اشتراک و افتراق منهاج فردوسیان با اخباریگری را به روشنی مشخص نماید. البته نکتهی حائز اهمیت این است که اخباریان به دو گروه افراطی و معتدل تقسیم میشوند. لهذا آنچه در پی میآید، الزاماً نظر تمام منسوبین به این گرایش فکری نیست، اما اجمالاً این نظرات، در بین اخباریان، مطرح شده و دارای طرفدار است که عبارتند از: ۱. اخباری میگوید: روش اجتهادى فقهاى شیعه باطل مىباشد و برای خود، روش استنباط دیگری دارد. منهاجی میگوید: اجتهاد فقهای معظم (معروف به اصولیون) صحیح است ولی باید در زمانِ نبودن قانون در منهاج فردوسیان، به استفتاء از فقیه جامع الشرایط روی آورد و مراجعهی ابتدایی به رسالههای توضیح المسائل، موجب سردرگمی و حیرانی مراجعه کنندهی عامی خواهد بود. ۲. اخباری میگوید: «عقل» و «اجماع» در استنباط احکام الهی، ناکارآمد است. منهاجی میگوید: از عقل و اجماع در استجماع قاعدهها و قانونهای منهاج فردوسیان استفاده نشده است. ۳. اخباری میگوید: تقلید در فروع دین باطل است و در این زمینه، علمایى که تقلید را باور دارند منحرف هستند و نیابت عامهى آنان مورد پذیرش نمىباشد. منهاجی میگوید: تقلید در واضحات و مسلّمات دین، مستند عقلی و نقلی ندارد ولی در مسائل پیچیده و مشکل، حکم عقل سلیم بر مراجعه به کارشناس دینی (فقیه) است. ۴. اخباری میگوید: تقلید از اعلم، خلاف دین، ساختگى، دروغ و بدعت است. منهاجی میگوید: در موضوعاتی که قانونی در منهاج فردوسیان نداریم، عقل سلیم حکم میکند تا از نخبهترین و زبدهترین کارشناسان فن، یعنی اعلم علمای دینی، استفتاء (پرس و جو) نماییم. ۵. اخباری میگوید: تحصیل علوم اسلامى اتلاف وقت و گمراهى است و این دانشها رقیب کتاب و سنت است، در حالى که دین، امرى آسان است و فهم آن به چنین دانشهایى نیازى ندارد. منهاجی میگوید: تحصیل علوم اسلامی (مانند طب اسلامی، نجوم اسلامی، تاریخ اسلام و … ) اگر با نیت خالص و هدف خدمت به دین خدا و بندگانش نباشد، نقشی در رساندن منهاجی به کمال و سعادت ندارد. ۶. اخباری میگوید: اصول فقه هیچگونه فایدهى علمى ندارد، تمامى آن ساختهى عالمان فلسفى است و علمى دینى به شمار نمىرود. اصولیان در واقع پیرو قیاس، استحسان و مصالح مرسله هستند تا پیرو دین. منهاجی میگوید: فراگرفتن علم اصول فقه، به خودی خود، نقشی در تکامل و سعادت ندارد. مگر این که ابزار دست فقیه متبحر برای استنباط احکام الهی قرار گیرد. ۷. اخباری میگوید: تحصیل فلسفه و دروس معقول هر قدر و براى هر کس که باشد حرام است. معقولات از فلاسفهى یونان رواج یافته است و به عنوان رقیب سرسخت دین مطرح مىباشد. منهاجی میگوید: تحصیل فلسفه و دروس معقول، نقشی در کمال و سعادت انسان ندارد ولی اگر در راه الزام خصم مورد استفاده قرار گیرد و (بنا بر ادعای برخی) بتوان کسی را با آن به جانب دین حنیف و مکتب شریف، هدایت نمود، ارزشمند است. ۸. اخباری میگوید: تحصیل معاش براى عالمان همانند دیگران از واجبات عینى است و به همین علت، کار کردن در ضمن تحصیل، براى علما واجب مىباشد. منهاجی میگوید: هم تحصیل معاش و هم تحصیل علمی که مقدمهی نشر و هدایت باشد، مورد سفارش شرع انور است. اگر کسی بتواند جمع کند، اولی است و اگر ممکن نبود، بنا بر استعدادش عمل نماید؛ یعنی به دقت در حالات خود بنگرد که بیشتر میل به تحصیل معاش دارد یا تحصیل و نشر علم دین، سپس همان را برگزیند. ۹. اخباری میگوید: هرگونه امرار معاش از مصارف دینى؛ مانند: خمس، سهم مبارک امام، زکات و بیتالمال براى عالمان حرام مىباشد؛ خواه مورد مصرف آن امرى واجب باشد یا مستحب. منهاجی میگوید: استفادهی بلاعوض منهاجی از سهم مبارک امام و بیت المال، همچنین استفاده از زکات و سهم سادات، اگر شرایط دریافتش را نداشته باشد، بلاشک ممنوع و مانع رسیدن به کمال و سعادت است. اما تحصیل علمی که مقدمهی نشر معارف الهیه باشد، عوض کاملی محسوب میشود. ۱۰. اخباری میگوید: اصل اباحه (فرض جایز بودن هر کاری تا زمانی که دلیلی بر ممنوعیت آن نباشد) حجت نیست. منهاجی میگوید: انجام تمام کارهایی که نهیی از شارع مقدس ندارد، جایز است و ضرری به کمال و سعادت نمیزند. ۱۱. اخباری میگوید: خمس و سهم مبارک امام (علیه السلام) براى همهى شیعیان، مباح است و پرداخت آن به سادات و عالمان، زاید مىباشد. منهاجی میگوید: با توجه به دستور صریح قرآن و ردّ این نظریه توسط بزرگان فقها، احتیاط در پرداخت سهمین است. ۱۲. اخباری میگوید: کسی غیر از حضرات معصومین (علیهمالسلام) حق رجوع و استفاده و استنباط از آیات قرآن را ندارد، بلکه باید برای فهم قرآن از اخبار امامان (علیهمالسلام) مدد جست و به وسیلهی روایات، قرآن فهمیده می ـ شود، زیرا روایاتی داریم که تفسیر به رأی را ممنوع کردهاند. منهاجی میگوید: ظواهر امر و نهیهای قرآن کریم، حتی اگر روایتی در تفسیرش نداشته باشیم، حجت است و باید در عمل، مراعات گردد. ۱۳. اخباری میگوید: قرآن مجید و کتاب آسمانى اسلام همانند دیگر کتابهاى آسمانى تحریف شده است. منهاجی میگوید: تحریف به معنی زیاد شدن در قرآن کریم، به اجماع فریقین، مردود است ولی در تحریف به معنی نقصان یا تبدیل اعراب، توقف میکنیم. ۱۴. اخباری میگوید: تقیه براى هرکس و در هر جا لازم است و در زیر لواى آن، قعود بر قیام ترجیح دارد، مگر انتقاد بر عالمان شیعه؛ آن هم تا جایى که براى دین، زیانى نداشته باشد. منهاجی میگوید: تقیه همچون سپری در شرایط سخت برای حفظ جان و مال شیعیان است، پس به حکم عقل سلیم، هر وقت شرایط سخت بر طرف گردد، تقیه بیمعنی خواهد بود. ۱۵. اخباری میگوید: شهادت بر ولایت امیرمؤمنان على (علیهالسلام) در اذان و اقامهى نماز، حرام و بدعت است. منهاجی میگوید: به دلیل نبودن آیه یا روایتی دال بر گفتن شهادت ثالثه در اذان و اقامه، و با توجه به این که در گفتتنش شبههی بدعت وجود دارد، از باب احتیاط (و بدون این که حرام بدانیم) نمیگوییم. ۱۶. اخباری میگوید: تقلید از مجتهد جامع الشرایطی که مُرده است، جایز است. (به خلاف اصولی که تقلید ابتدایی از میت را حرام میداند و میگوید اجتهاد او با مرگش زایل شده است) منهاجی میگوید: در عمل به حد احتیاط فتاوا، لازم است فتوای مجتهد جامع الشرایط معاصر وفات یافته را هم مد نظر داشت و حق، با مردن مجتهد اعلم، تغییر نمییابد. ۱۷. اخباری میگوید: نماز جمعه حتى در پناه طاغوت، واجب و ترک آن، حرام و مخالف حکم صریح قرآن کریم است. منهاجی میگوید: رفتن به نماز جمعه (بدون این که واجب بدانیم) عمل به سفارش قرآن و روایات این باب است. ۱۸. اخباری میگوید: اخبار کتب چهارگانه (اصول کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه)، قطعی الصدور است یعنی همهی آنها بدون استثناء از معصوم صادر شده است. بنابراین احتیاج به علم رجال نداریم. منهاجی میگوید: روایات این چهار کتاب، بسیار معتبر است ولی احتیاط، حکم میکند فقط روایاتی از این کتابها که دارای تواتر معنوی است، مبنای استجماع قوانین عملی طبقات اول تا ششم قرار گیرد و روایات آحاد آن، مبنای قوانین مراحل هفتم تا دهم باشد. ۱۹. اخباری میگوید: عالمان اصولى، اهل دنیا هستند و فساد اخلاق، حسد و سیاستبازى دارند. منهاجی میگوید: برتری انسانها در نزد خدای متعال، به نوع نگرش علمی آنان نیست بلکه به داشتن ملکات اخلاقی و تقوای عملی است. پس هر کس، با هر سطح سواد و معلومات، که از این امور حقیقی، بهرهی بیشتری برده باشد، درجهاش بالاتر و مقامش والاتر خواهد بود. ۲۰. اخباری میگوید: خبر واحد، به علت این که مفید قطع و یقین نیست، حجت نمیباشد. منهاجی میگوید: از اخبار آحادی که در کتابهای معتبر، از مؤلفین معتبر شیعه آمده باشد، در استجماع قوانین مراحل هفتم تا دهم استفاده میشود. ۲۱. اخباری میگوید: شخص مکلف به مجرد شنیدن آیهای یا حدیثی به ادعای این که منظور را فهمیدهام، میتواند به آن عمل کند. منهاجی میگوید: مراجعهی مستقیم غیر متخصصین به فرامین آیات و روایات و رعایت آنها، خطرات بسیار دارد و موجب گمراهی خواهد بود. این مختصر فقط به بیان اجمالی دیدگاههای منهاج فردوسیان و اخباریگری اختصاص یافت تا بینندهی بصیر، خود بتواند نقاط اشتراک و افتراق این دو نگرش را دریابد، و بیان دلایل هر کدام، نیازمند مجال وسیعتری است.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:9 |
بازدید : 36 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
مقدمه: نوعی از تشیع، در جامعهی امروز ما به عنوان دین رسمی پذیرفته شده که بخشهایی از قواعد نظری و قوانین عملی آن، در هیچ کتاب و سندی نوشته نشده و مستند به هیچ سند معتبری از وحی نیست، ولی به شدت در عمل، مراعات میشود و بدنهی اصلی فرهنگی دینداری عوام شیعهی امروز را تشکیل میدهد، این نوع از تشیع را «تشیع نانوشته» مینامیم. چون این دیدگاهها و اعمال، در نزد تقریباً عموم شیعیان ایران رایج است، از آن به «تشیع» یاد میکنیم ولی در حقیقت، اینها تشیع ناب و خالص نیست. و از آن جهت به آن «نانوشته» میگوییم که عمدهی آن، حتی در جایی نوشته نشده و فقط به صورت سینه به سینه از نسلی به نسل بعد منتقل میگردد، یا به صورت موجی توسط رسانههای جمعی (تلویزیون، رادیو، اینترنت و روزنامه) به قالب عملی دینی جلوهگر میشود. البته باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب عملی، از مواردی انتخاب شده که عمومیت دارد و قسمت زیادی از دیدگاهها و آداب و رسوم شیعیان در نقاط مختلف ایران، در آن نیامده است. همچنین لازم به ذکر است که این دیدگاهها و آداب، مربوط به شیعیان ایران است و اگر دیدگاهها و آداب سایر شیعیان مانند شیعیان عراق، عربستان، هند و پاکستان مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد، عجایب و غرایب بسیار دیگری بر این مجموعه افزوده میشود. و نیز باید توجه داشت که این دیدگاهها و آداب و رسوم، مربوط به زمان حال است و از آنچه در گذشته، رایج بوده و اکنون مورد توجه نیست، چشمپوشی شده است. امیدواریم روزی بیاید که موارد یاد شده در ذیل، با موارد منهاجی آن، جایگزین گردد. در ادامه، نمونههایی از تفاوت «تشیع نانوشته» به همراه مقایسهاش با دیدگاهها و اعمال توصیهشده در «منهاج فردوسیان» را بیان میکنیم تا تفاوت این دو نوع از تشیع، بهتر آشکار شود. البته لازم به ذکر است که بعضی از این دیدگاهها و رفتارها، دین نیست بلکه «آئین» است یعنی به عنوان تشیع بدان پرداخته نمیشود ولی در حد دستورات دینی، محترم شمرده میشود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کارهای تشیع نانوشته در بارهی اماکن مذهبی: ۱. در تشیع نانوشته، برای مساجدشان، گنبد، مناره (گلدسته) و محراب میسازند. در منهاج فردوسیان، سفارشی به ساختن گنبد، مناره (گلدسته) و محراب نیامده است. ۲. در تشیع نانوشته، مسجدهایشان را با کاشیهای گل و بوته، تزئین میکنند. در منهاج فردوسیان، از تزئین کردن مسجد نهی شده است.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:8 |
بازدید : 34 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
اشاره: میدانیم که همهی بزرگان برای طی طریق و رسیدن به مقامات عالی معنوی دارای روش و شیوهی خاصی در سلوک بودهاند و برای تربیت دیگران نیز این روش را مدّ نظر داشتهاند. روش سلوکی و تربیتی فقیه وارسته و عارف واصل آیت الله العظمی بهجت (ره) ویژگیهای متعددی دارد که در این مجال مختصر به ذکر عمدهترین آنها میپردازیم:
**********
ویژگی اول: جامعیت در سلوک سه روش در مورد سیر و سلوک وجود دارد: روش «معرفه النفس»، روش «ریاضت» و روش «عشق و دلدادگی به خدا و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام». بعضی از بزرگان ما یک روش داشتند و این روش را تا آخر رفتند؛ ولی ایشان هر سه روش را با هم داشتند. آیت الله بهاءالدینی(ره) فرموده بود که الآن ثروتمندترین مرد جهان آیت الله بهجت است. مقصود چیست؟ اشاره کرده بودند به همین مسئله که بعضی از یک مسیر به کمال رسیدند، بعضی از دو مسیر؛ اما ایشان از سه مسیر رفتند؛ یعنی میان «معرفه النفس»، «ریاضت» و «عشق و دلدادگی» جمع کرده بودند. و به عبارت دیگر، آیت الله بهجت(ره) بین ذکر و فکر و عشق جمع کردند. ناگفته پیداست سخن دربارهی این روشها در مجال این مقاله نیست از این رو تنها به گامهای ریاضت بسنده میکنیم و اینکه در مباحث مربوط به شیوههای تربیت از عشق و دلدادگی سخن خواهد رفت.
**********
گامهای ریاضت توضیح: در همهی ادیان و ملل و نحلهها و رویکردهای معنوی ریاضت وجود داشته و دارد. حضرت امیر (علیهالسلام) در نامهی ۴۵ میفرماید: «و اِنّما هِی نَفْسی اُروضُها بِالتَّقوی» این نفس من است که با پرهیزگاری و تقوا به او ریاضت میدهم. و کلمهی ریاضت چند بار در همین نامه آمده است. ریاضت، شش رکن عمده دارد: ۱. اولین رکن آن، دل کندن از جاذبهها و دل بستگیهای مادی است. که انسان از تعلقات دنیوی و جاذبههای مادی مانند مقام، شهرت، پول پرستی و دنیاداری بگذرد. البته بایستی زندگی انسان به طور آبرومند اداره شود؛ اما نباید بیش از اندازه و نیاز باشد و انسان را سرگرم کند و از خدا غافل شود. دنیا و وابستگیهای آن آیت الله بهجت(ره) را آلوده نساخت و همواره سعی داشت افراد را از تعلقات دنیا پرهیز دهد. ۲. دومین گام، انس با اذکار است. انسان باید اهل ذکر باشد. ذکر زبانی، ذکر عملی و ذکر قلبی. چه خوب است که انسان به جای حرفهای لغو و بیهوده و پوچ، ذکر بگوید. از ایشان سؤال شد که بهترین ذکر را چه میدانید؟ ایشان فرمودند: صلوات بر محمد و آل محمد؛ به این دلیل که توحید و نبوت و امامت و معاد در این ذکر جمع است. «اللهم» نشانه اعتقاد به خدا و توحید است. «صل علی محمد»، نبوت است. «و آل محمد»، امامت است. از آن طرف میگویید: «صلّ»؛ یعنی رحمت بفرست؛ این به معنای اعتقاد به پاداش است یعنی اعتقاد به قیامت است. ایشان میفرمود: من کسی را میشناسم که چون دید اطراف ضریح حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) خیلی شلوغ است و دوست داشت که بوسهای به ضریح بزند، با چند صلوات راه برای او باز شد و خیلی راحت رفت، بوسید و برگشت. از این سخن فهمیده شد که خودشان را میگویند. ۳. سومین رکن ریاضت این است که همهی هدفها، آرمانها، خواستهها و لذتها در یک هدف و آرمان خلاصه بشود و آن بندگی خداست. این رکن ریاضت واقعاً مشکل است. بندهی خدا شدن و دل دادن به خدا دشوار است. ۴. چهارمین گام، مهار وسوسهها و تخیلات درونی است. مخاطرات درونی و وسوسههایی که به ذهن انسان میآید، او را مغلوب خودش میکند. حضرت امام راحل (ره) برای مهار کردن این تخیلات در کتاب چهل حدیث چند راه را بیان کرده است. ۵. پنجمین رکن، از اجتماعات معنوی غافل نماندن است؛ مانند نماز جماعت. ایشان حتی در ۹۶ سالگی، با وجود سن بالا در نماز جماعت حضور مییافت. برخی از همراهان بسیار نزدیک آقا میگفتند که ما بارها به ایشان میگفتیم امروز به نماز جماعت نروید؛ و گاهی با اینکه چند روز مریض بودند و ما برنامهای برای رفتن به مسجد نداشتیم و میگفتیم امروز به جماعت نروید میگفتند امروز باید برویم. ۶. ششمین رکن ریاضت، بهرهگیری از فرصتهای درست در ایام الله است. ماه رجب، شعبان، رمضان و دیگر مناسبتها از ایام الله به شمار میروند. بعضی از بزرگان این سه ماه را پشت سر هم روزه میگرفتند؛ ولی متأسفانه اینها فراموش شده. حضرت آیت الله بهجت در حالی روزه میگرفت که ۹۶ سال داشت، کهولت سن و ضعف مزاج و ضعف بنیه مانع از این کار نمیشد.
**********
ویژگی دوم: عمیق و وثیق بودن تهذیب باطن دومین ویژگی سلوکی آیت الله بهجت(ره) این بود که او معتقد بود که تهذیب نفس، باید از درونْ وثیق و عمیق باشد زیرا درمان واقعی این نیست که مثلاً در هفته، دعای کمیلی بخواند و حالت خوشی پیدا کند سپس به زندگی همراه با گناه خود ادامه دهد. لذا ایشان میگفتند اولین قدم ترک حرام و انجام واجب است. اگر انسان همهی نمازها و نوافل و دعاها را بخواند، ولی گناه کند، اثر نمیکند. گناه مانند علف هرزه است. اگر در باغ وجودمان علف هرزه داشته باشیم، در آن گل رشد نمیکند.
**********
ویژگی سوم: سلوک تدریجی ایشان معتقد بودند که سیر و سلوک تدریجی و مرحلهای است. نباید انسان بپندارد که با یک ریاضت و عبادت در مدت کوتاهی، میتوان نتیجه گرفت. میگفتند راه طولانی است و باید استواری و صبوری کرد تا به نتیجه رسید. ایشان از صاحب مکتبشان آسید علی قاضی (ره) و او از ملاحسینقلی همدانی (ره) نقل میفرمودند که تا انسان گناه میکند، درهای ملکوت به روی او باز نمیشود. راه رسیدن به ملکوت، ترک گناه است.
**********
ویژگی چهارم: توجه به ظرفیتها مسئلهی دیگری که در واقع از ارکان مکتب تربیتی ایشان است، توجه به ظرفیتها و استعدادهاست. افراد، متفاوتاند و ظرفیت وجودی بعضی با دیگری فرق میکند، که اگر در عبادات و دستورالعملها از تفاوت در ظرفیتها و استعدادها غفلت شود، سالک آسیب میبیند. ایشان بین افراد تفاوت قائل بود و به بعضی از آنها مسائل را میگفتند و به بعضی دیگر نمیگفتند.
**********
ویژگی پنجم: عمل به دانستهها ایشان میفرمودند: آنچه را میدانید عمل کنید. راه کمال از اینجا آغاز میشود مثلاً میدانید که نماز اول وقت، باب عرفان است و برکاتی را به دنبال دارد. نماز را اول وقت بخوانید – میدانید گناه مانع کمال است؛ ترکش کنید. روش بزرگان عمل به دانستهها بود. این همان روشی است که قرآن کریم به آن توجه داده است و در مورد عالمان بی عمل میفرماید: «کمثلِ الحِمارِ یحْملُ اسفاراً». و در روایات با تعابیر متعدد آمده است: «مَنْ عَمِل بِما عَلِم عَلَّمَه اللهُ عِلْمَ مَا لَمْ یعْلَمْ؛ هر کس به آنچه میداند عمل کند خدا آنچه را که نمیداند به او میآموزد» [بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۸۹]. از این رو عمل به دانستهها، بسیار بسیار مورد تأکید و توصیهی آیت الله بهجت(ره) بود.
**********
ویژگی ششم: عشق به اهل بیت و توسل به آنها آیت الله بهجت(ره) میگفتند توسل راه کمال را باز میکند البته این اندیشه را از استادش گرفته بود. حضرت آیت الله سید علی قاضی (ره) فرموده بود که من هر چه دارم، از دو چیز است: یکی تلاوت قرآن، دیگری زیارت عاشورا و توسل. آیت الله بهجت(ره)، شیفته و عاشق اهل بیت: بود. به حضرت سید الشهداء (علیه السلام) عشق میورزید. یک عمر برنامهی هر روزهاش این بود که بعد از نماز صبح به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) مشرف شود. در زمانی که در نجف هم بودند برنامه روزانه ایشان تشرف به حرم حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) بوده است و زمانی که به مشهد نیز مشرف میشدند، زیارت حرم هر روز انجام میگرفت. ایشان از سابق روزهای جمعه در منزلشان مجلس روضه داشتند که این برنامه بعدها در مسجد برگزار میشد، و هرگز ترک نشد. بارها دیده بودم که ایشان قبل از درس فقه و اصولشان مخصوصاً صبحها، دلها را به ساحت مقدس قطب عالم امکان حضرت ولی عصر (علیه السلام) توجه میدادند، و همیشه در صحبتهایشان به امام زمان (علیه السلام) توجه ویژهای داشتند.
**********
منبع: مجله خُلُق ـ خرداد و تیر ۱۳۸۸ ـ شماره ۱۱، صفحه ۱۰، نویسنده: محمد بهشتی
**********
نقد و بررسی: آنچه خواندید، یکی از دهها تحلیلی است که بر روش سلوکی مرحوم بهجت (ره) نوشته و منتشر شده است. اما تمام اینها، به زبان بیزبانی، تأیید میکنند که آن مرحوم، روش تدوینشدهای از خود به جای نگذاشت که امروز بتوانیم به آن مراجعه کرده و راه راست را از ناراست و حرف درست را از نادرست بازشناسیم. پس آنچه برای آن مرحوم و به عنوان «برنامهی تربیتی و سلوکی آیت الله بهجت» مینویسند، از باب «هر کسی از ظن خود شد یار من» است. یعنی چیزهایی از این طرف و آن طرف، از گفتار پراکنده، از خاطرات، از مشاهدات شخصی و از خطورات ذهنی، در هم میآمیزند تا بتوانند برای ایشان، روش سلوکی، تعریف کنند. پس یک بحث بسیار مهم این است که ایشان، خود، دست به نوشتن راه و برنامهاش نزد و بعدیها دارند برای ایشان، خط و ربط میسازند و راه و روش تعریف میکنند. از این مطلب که بگذریم، نوبت به اشکالات برنامههای تربیتی ترسیمشده به نام آن مرحوم میرسد. یکی از این چشماندازها، همانی است که در بالا، خواندید. متنی که نمیتواند جز چند راهکار کلی و عمده، فایدهی دیگری به حال جویندگان کمال و سعادت داشته باشد. چیزی که مرحوم بهجت (ره) در زندگانی دنیوی، همواره گرفتار آن بود، کلیگویی در مقابل جویندگان کمال و سعادت بود. تمام گفتار و نوشتار برجای مانده از ایشان را که بررسی میکنیم، جز چند دستور کلی مانند «عمل به واضحات» و «ترک معاصی در عمل و اعتقادات» و «انجام واجبات» نمییابیم. اگر آن جناب، مهلتی مییافت تا «منهاج فردوسیان» را ببیند، اعتراف مینمود که این، همان چیزی است که ایشان در نظر داشت، یعنی عمل به دین، به جای عمل به آموزههای شرق و غرب؛ عمل به اسلام به جای روی آوردن به عرفان و فلسفه و روشهای روشنبینی.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 18:6 |
بازدید : 33 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
اشکال: «منهاج فردوسیان» مجوّز فعالیت ندارد. / جواب: منهاج فردوسیان، یک حزب سیاسی، کانون هنری، نشریهی کاغذی یا مؤسسهی فرهنگی نیست که نیاز به مجوّز فعالیت داشته باشد بلکه یک نگرش خاص به امر تربیت انسان و امور مربوط به رسیدن او به کمال حقیقی و سعادت ابدی است. علاوه بر این که نگرش خاص و قرائت ویژه، نیاز به مجوّز ندارد، هیچ مرجع و نهاد قانونیای برای صدور مجوّز آن تعریف نشده است. البته همهی کتابهای منهاج فردوسیان، دارای مجوّز نشر از وزارت فرهنگ هستند ولی اصل منهاج فردوسیان را نمیشود در مجوّز، محدود کرد.
یک شنبه 16 مهر 1396 ساعت 14:14 |
بازدید : 35 |
نوشته شده به دست محمد جواد اصغری |
(نظرات )
سلام وقتی از کسی خواستهای داریم مثلاً اگر یک چیز باشد راحت بهت میده اما چندین خواسته و درخواست باشه، همون یک خواسته رو هم شاید نده. حال در بحث دعا، وقتی چندین خواسته باشه، چنین اتفاقی طبق مثال فوق نمیافته؟ بهتر نیست روی یک خواسته مهم، دعا کرد و هی تکرار نمود؟ آیا اینکه بگوییم خدایا جمیع خیرات دنیا و آخرت رو بهم بده و جمیع شر اشرار دنیوی و اخروی رو از من دور کن، این جمع بستن، شامل همه دعاها میشه؟
سلام علیکم مقایسهی عطای خداوند کریم جواد سخی رازق رزّاق با عطای بندگان مفلوکش، مقایسهی نادرستی است. او هر چه ببخشد، چیزی از داراییاش کم نمیشود و این همه بخشش، جز بر جود و کرمش نمیافزاید.
امیر المؤمنین (علیهالسلام) در سجدهی شکر میفرمودند: «یَا مَنْ لَا یَزِیدُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ إِلَّا جُوداً وَ کَرَماً یَا مَنْ لَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا مَنْ لَهُ خَزَائِنُ مَا دَقَّ وَ جَلَّ» (کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، جلد ۲، صفحهی ۴۷۱) ترجمه: ای کسی که اصرار اصرارکنندگان جز بر جود و کرمش نمیافزاید. ای کسی که برای او خزانههای آسمانها و زمین است. ای کسی که برای او خزانههای خرد و کلان است. نکتهی بعدی این است که «دعا» مغز و اصل عبادت شمرده شده است و در هیچ حالی نباید از دعاکردن غافل شد که به تصریح قرآن کریم، اگر دعای ما نباشد، پروردگار متعال به ما توجهی نمیکند، میفرماید:
«قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ» (سورهی فرقان، آیهی ۷۷) ترجمه: بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمىکند.
و نکتهی آخر این که از کاملترین دعاها، دعایی است که معمولاً در قنوتها خوانده میشود که میفرماید:
«رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ» (سورهی بقره، آیهی ۲۰۱) ترجمه: پروردگارا در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.